بی بال پریدن..
|
به چشمانت که خیره میشوم، برق چشمانت راهنمای راهم میشوند و اوج را نشانم می دهند. انگار همیشه بدون اینکه در شیار های ذهنم باشی،مرا زیر نظر داری! چند وقتی می شد که سرم تا ته در کیسه دنیا بود و تو و همسنگری هایت کمرنگ شده بودید در یادم.! تا اینکه امروز بعد از بغض آسمان و بارش اشک هایش دل من لرزید لرزید از این نگاه قاب گرفته! لرزید و مثل آسمان شروع به شیون و زاری کرد آنقدر زیاد که بی رمق شد. . . حال دوباره آرام گرفته و زل زده است به آسمان! هوایی شده دوباره این دل! هوایی تو ... هوایی سنگر ها... هوایی طلاییه... هوایی.... هوایی آقا.... . . . رنگین کمان هم در آمده است اما.. هوای این دل هنوز بارانیست . . . باز هم جمعه . . و انتظار هنوز ادامه دارد. . . آخر درد این دل من به که گویم؟ به که؟ . . . . یا صاحب الزمان [ جمعه 91/2/22 ] [ 12:17 عصر ] [ نقل و نبات ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |