سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بی بال پریدن..
 
قالب وبلاگ

صفحه ی سفید کاغذ رو میذارم جلوم

و نمیدونم باید باهاش چیکار کنم!!

شدم شبیه مجرمی که میخواهد اعتراف کند اما

نمیداند از کجا شروع کند...

از کدام نقطه وجودش ،

دردهارا بیرون بکشد...

اینجا...

این صفحه ی سفید

شنونده ی قصه های هرشب من بوده...

نامردی بود که اینقدر طولانی تنهایش بگذارم

مرا ببخش!

من معذرت میخوام!

بخاطر اینکه بین کتاب ها گم شدم بدون یاد گرفتن کوچکترین مطلبی

مرا ببخش.

بخاطر اینکه بدون کمترین تغییری توی عقل و فهمم به پیش دانشگاهی رفتم

مرا ببخش!

از اینکه وقتم با صفحه ی خالی اس ام اس پر شده معذرت میخوام...

از اینکه به تک تک بچه های مدرسه حواسم هست،حتی بچه های پایه

معذرت میخوام...

از اینکه این روزها دل شکسته شدم

از اینکه پشت پرده ی نمایش مدرسه تنهایی گریه کردم و سرمو روی شونه ی هیچ دوستی نذاشتم

معذرت میخوام...

از اینکه دلم نیومد گوشیم رو خاموش کنم به هوای اینکه شاید

کسی کار واجبی ازم بخواد

معذرت میخوام...

از اینکه درصدهایم پیشرفت داره اما خیلی بالا نیست

معذرت میخوام

از اینکه وقتی توی سرویس تنها میشم به این فکر میکنم

که آیا واقعا من یک پیش دانشگاهی هستم...معذرت میخوام...

از اینکه این روزها برای فرار از واقعیت ها،زیاد میخوابم

از اینکه سرفه ها پای چشمان کم بینایم را سیاه کرده  معذرت میخوام..

بخاطر تمام عادت های این روزهای پیش دانشگاهی

منو ببخش!

از اینکه این روزها

دختر سوم دبیرستانی

دختر المپیادی

دختر سالم و سرحال نیستم

معذرت میخوام

از اینکه به جای بزرگتر شدن

بچه تر شدم معذرت میخوام...

این ها که گفتم ،

تنها معذرت خواهی ساده ای بود

تا دوباره دلت را بدست بیاورم

و مثل هرشب

دوباره به حرفام گوش کنی و

اجازه بدی

دل سفیدت رو  با دردهایم سیاه کنم!

به قول دوستم:

پیش دانشگاهی ها دلشان نازک است!

حتی من عقیده دارم نازک تر از نازک!!

این دل نازک را ببخش!

ببخش که این روزها حتی معشوق را فراموش میکند...

...

پینوشت:خیلی وقت بود که میخواستم بیام اما راه رو گم کرده بودم....شاید هم خودم رو

پینوشت:دلم برای تمام دوستان دوران تحصیلم تنگ شده....هر جا هستند موفق و سلامت باشند....

پینوشت:به خاطر نگارش بد متن معذرت میخوام.....پیش دانشگاهی وصله ی دوستداشتنیست

که این یک سال به ما چسبیده....این یکسالی که حالا ازش شش ماه بیشتر نمونده!!

 

 

 

یاغفار و یا رحمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[ جمعه 92/9/29 ] [ 8:37 صبح ] [ نقل و نبات ] [ نظر ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

من بی اسم تو بسمل باران را فراموش خواهم کرد من که نه گرگ پیراهنم را دریده و نه چاه مویه هایم را برملا خواهد کرد..... تنها اینجا هستم تا کمی با تو دردو دل کنم... تویی که این روزها تنها نامت را درشناسنامه ی کوچه ها می نویسند...
امکانات وب
  • صدرا آپ
  • بک لینک
  • دانلود آهنگ جدید